برای دخترم رزا

دغدغه های این روزای من...تو 30 هفتگی رزم

1394/11/13 8:57
نویسنده : مامان
161 بازدید
اشتراک گذاری

دخترگلم، نفس مامان، رزای خوشگلم (به قول بابایی رز رز قندی) سلام...

الان که دارم برات مینویسم دقیقا 30 هفته تمام از باهم بودنمون میگذره و اگه خدا بخواد 8 هفته دیگه تو توی بغلمی.....روزای خوبیه و هرلحظه با هرتکونی که میخوری نفس میکشم و زندگی میکنم.با هر حرکت کوچیکت بی حرکت میشم تا بیشتر حست کنم.با هر تکونت کلی قربون صدقت میرم و لذت میبرم و بخاطر این لذت خدارو شکر میکنم....

خریدای سیسمونیت تا حدودی کامل شده به جز فرش و پرده اتاقت و یک سری لوازم بهداشتیت که ان شا ... همین هفته ها میریم و اونارم میخریم.میشه گفت تقریبا همه چی خوبه به جز حال من مامانی...

این روزا خیلی درگیری ذهنی دارم عجیب فکرم مشغوله...بین دوراهی بدی موندم مامانی...دوس دارم درست ترین تصمیمو بگیرم تا کمترین ضربه به تو بخوره و از طرفی چیزی باشه که به نفع هممون باشه یعننی من تو و بابایی...

قراره امروز فردا با هیئت مدیره صحبت کنم و ببینم برای زایمان چطوری باهام راه میان.الان دوساله که مامانی مدیر کارخونست و پر مشغله.بخاطر همین اونا گفتن که نمیتونن بهم 6 ماه مرخصی زایمان بدن و نهایت بعد یک ماه باید برگردم سرکار.البته گفتن برای اینکه از دستم ندن همه جوره باهام راه میان و هرروز از هشت تا 1 میرم سرکار و طول روز میتونم بیام و بهت شیر بدم ولی مشکل بزرگترم اینه که منو بابایی اینجا تو این شهر غریب هیچ کسو نداریم....

رزا پیش کی بذارمت روزی 5 ساعت...وقتی فکر میکنم دلم میترکه و غم خفم میکنه...بعضی وقتا میگم قید کارو بزنم و بیام خونه تا دوسال از بیمه حقوق بگیرم اما باز دلم راضی نمیشه...حس میکنم اگه بزرگ شی ازداشتن مادر شاغل و تحصیل کرده و امروزی بیشتر رضایت داشته باشی تا مادر خونه دارو غرغرو...نمیدونم رزم...نمیدونم واقعا ممکنه کدوم تصمیم درست باشه و ...

بهرحال این دوماهو باید خوب فکر کنم ببینم اگه بتونم یه پرستار خوب و مطمئن پیدا کنم برات و تو خونه دوربین بذارم تا بیام سرکار...اگه نه هم که فدای سرت قید همه چی رو میزنم و کارمو بیخیال میشم....

رزای مامان دعا کن برام بتونم تصمیم درستی بگیرم.......

خیلی دوست دارم دخترممممم....راستی دیشب تو خواب بابایی رفتی با یه پیرهن ابی و کلی شیطونی کردی بابایی که از خواب پاشده بود خییلی خوشحال بود و همش خوابشو تعریف میکرد....تو خواب مامانیم بیا دیگهههههههههه

مراقب خودت باش رز من...خوب وزن بگیر و قوی باش.ان شا ا... دوماه دیگه تو بغلمی دخترمممممممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان علی و محمدسبحان
13 بهمن 94 9:22
من پسرمو می آوردم محل کارم پرستارش در محل کارم پسرم را نگه میداشت . پسرم یک ماهه شد اومدم سرکار خیلی سخت بود اما حالا دیگه اون روزای سخت رفته تا شش ماهه شد که از پرستار هم مطمئن شدم ، گذاشتمش خونه ]چقد جالب اصلا به این موضوع فکر نکرده بودمممم ممنونم عزیزم...باید شرایطو بسنجم ببینم میتونم اینکارو کنم....مرسی برا نظرت